حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

۱۵۷ بازديد

عکاس-حسام الدین شفیعیان

۱۴۹ بازديد
عکاس-حسام الدین شفیعیان

متن مذهبی-شماره6

۱۴۸ بازديد

بسم الله الرحمن الرحیم

,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

متن شماره6

---------------------


و اما زمان حضرت داوود در آن زمان داوود فاتح وعده الهی خلافت راستین بندگان مومن خدا بر زمین شد.و طی مراحل در امر قضاوت بر انسانها و امر نیایش هایش که بسیار در آن از خوف خدا میگریست خوفی راستین بر شناخت خدایش خوف از عقوبت و رحمت خدا را باور داشت.ابتدای این صیقل یافتگی مراحل مختلفی را طی کرد تا خلیفته الله شد.اما از گزند مخالفین هیچگاه کسی و کسانی که در راه خدا قدم برمیدارند امان به معنی امان زمینی نبود.زیرا با اینکه داوود بسیار توبه کننده به درگاه خدا بود اما وسعت حکمرانیش وسیع و گسترده میشد.همچنان ملک سلیمان.داوود بسیار شجاع و نترس بود.و قدرت بدنی او در نبرد با آن غول زبانزد شد.غولی که قدرت بدنی بالایی داشت و به داوود خندید و سنگ های منتخب را داوود در یک بر یک کمان گذاشت و با اولین کمان اندازی غول را شکست داد.و نیروهای تحت امر آن هئبت بدنی و قدرت جسمانی داوود به توکل بر خدا پیروز شد.مسئله ای که در زمان وحی بر حضرت محمد ص نازل شد  یک معیار عالی آن دفاع از داوود بود زیرا آنها با گستاخی تمام داوود را پیامبر ندانسته و پادشاه میخواندند.گستاخی که در عملکردشان با داوود داشتند.زیرا بر نمیتابیدند کسی قوانین بتان را زیر پای گذاشته و کاری بر خلاف میلشان کند.داوود که نغمه خوشی داشت شیاطین را فراری میداد نغمه ای مناجات گونه.که بسیار خوش بود.و داوود وصیتی که به سلیمان کرد مهم بود.و البته داوود مورد تهمت ها قرار گرفته بود.و در زمان سلیمان که حمله شریران از جن بر بدن آدمها شد.سبب چه بود؟اول جادوگران در زمان سلیمان دست بکار شدند و جادوگر بزرگ مقابل سلیمان قرار گرفت.از طرف دیگر حملات اجنه در بدن افرادی قرار میگرفت که ضعف ایمان در آنها شده بود.و سلیمان درگیری با نوعی از آدمها را داشت که زورشان چندین برابر شده بود.پس با توکل بر خدا به سویشان با نیروهایش رفت.حمله اجنه به مردم بود و سلیمان سخترین نبرد را داشت در نوع خودش.اجنه شریر که با ضعف ایمان روبرو شده بودند غلبه بر بدنها کرده و حمله ور میشدند سلیمان ایمانش قوی بود و توکلش قوی.هر چند درباره سلیمان هم تهمت هایی زدند.اما چرایی حمله اجنه در آن زمان.و جادوگران.و زمان موسی و جادوگران.و البته فرق دو مسئله مهم که اجنه شریر حمله ور شده در آن زمان اتفاق افتاد و جادوگران فرعون در زمان خودشان بر ریسمان و طرح دستی کار میکردند و آن حمله بزرگتر از این امر بود .زیرا خارج از قدرت آن جادوگران بود و ربطش به مسائل آن زمان هست.همچنان که در طول تاریخ انبیاء و پیامبران ماجراهای مختلفی روی داده.و زمان داوود مسئله به نحوی دیگر بوده.و خب داوود قویتر از این بوده که اجنه بخواهند حمله کنند.و البته توان دفاعی سلیمان در برخورد با آن بوده.داوود ضمن قوی بودن و در اختیار داشتن قدرت هایی که خدا به او داده در نوع معجزاتش باید تفکر کرد در معنی کوهها تسخیر او بودند و پرندگان.یا با نیایش همچون نغمه خوش همان بیرون راندن اجنه شریر را انجام داده کاری که عیسی بگونه ای دیگر انجام میداده.اول مسئله تهمت بر داوود که دست از نیایش بر دارد به بام برود و آن مسئله در واقع تهمت بوده.زیرا داوود ازدواج با اوریا کرد.و این امر در آن زمان ممنوع بوده که کسی شوهرش مرد زن دیگری شود.و البته تهمت بر سلیمان بر اینکه بت پرستی و تهمت های زشت.که سلیمان بت پرست بشود.همش بر این بوده که ترور شخصیتی کنند.و دوربرد را نگاه میکردند.مثال زمان امام حسن عسگری که چه حرف هایی میزدن.و میخواستند با این مسئله تمام شده بدانند مسئله راه را.انگار دوربردی عمیق را مینگریستند که بر محور زمانه چیدمان میکردند.این همه سد شدن ها یعنی بنده شیطان شدن ها بوده.همان نفس بد درون و تحریک شیطان بر امیال دنیوی.ترور شخصیتی از قدیم بوده.و بر همین استقامت پیامبر بر اینکه اگر توانی نقبی بر زمین و نردبانی بر آسمان تا نشانه ای بیاوری تا با آن شرایط جمع کردن آدمها نشان دهی.برای عصرها و نسلهایی که قرآن میخوانند و پی به حقایق زمانها ببرند.یا 9 معجزه موسی بر فرعون که باعث شد در معجزه شکافتن دریا فرعون نابود شود.یا پیامبر که معجزاتش بسیار زیادست یا عیسی.و همچنان که امام زمان عج که  هست که اذیت ها و فشارهای بسیاری را متحمل میشود حتی سخت تر از زمان پیامبر.یا همچنان منجیان بشریت.و البته ماشیح بن داوود  یا امام زمان یا مسیح یا بودای پنچم یا سوشیانت.این راه هر زمانش سخت هست.و رجعت که مسئلش سنگینست.و جای مباحث بسیار و کار بسیار دارد.آری اینگونه هست زمانها و عصر ها ونسلها.

متن مذهبی شماره-5

۱۴۸ بازديد

بنام خداوند بخشنده و مهربان

------------

متن مذهبی

-------------

اما زمان حضرت عیسی مسیح یا عیسی روح الله که بواسطه روح القدوس به عیسی روح الله لقب گرفت.شناخت روح القدوس در آفرینش.خداوند همه کارها را میتوانست به تنهایی پیش ببرد اما واسطه گذاشت.تا فرشتگان و هر کدام کاری کنند.چرا؟کار گروهی.و این در ضمیر انسانها هم هست.چون خالق ما خداست.و روح القدوس بزرگترین فرشته در زمان آفرینش و کمکهای آن بر انبیاء و اولیاء خدا بود.و در عیسی مایه این شد که به روح الله لقب داده شود.که با آن مردگان را زنده میکرد.پس خداوند در آن زمان این نیاز را دیده که روح القدوس را که بزرگترین فرشته درگاه الهی هست را به یاری و در قالب گرفتن عیسی قرار دهد.تا بازگشتش  به آسمان باشد.در رسالت دوم او همراهی با منجی بشریت امام زمان عج .عیسی در زمانی بود که انکارش میکردند به اینکه عیسی همان عیسی وعده داده شده نیست زیرا کارهایی که زورگویان میخواستند انجام نداد و عیسی کسی نبود که زیر بار حرف زور برود .با اینکه سلیمان پیامبر الهی بود و حال ساختن آنچه آنها میخواستندو برتری جویی در پیروزی آنها بر ملت های دیگر حرفی نبود که عیسی بربتابد.بر همین اساس عیسی را رد کردند چون عیسی اول بر خدای خود توکل کرده بود.و معانی حرفش را آنها نمیفهمیدند و به او تهمت آن زدند که خودش را خدا میداند.زیرا اول معنی روح القدوس را درست نمیدانستند.معنی لقب روح الله گرفتن عیسی را نمیدانستند.و عیسی اگر دفاع میکرد آنها به ریشخند میگرفتند اگر برایشان معنی روح القدوس را باز میکرد میگفتند خدای دیگری ساخته.زیرا درک روح القدوس بر آنها سنگین بود.و دوم مبارزات عیسی بر انجام کارهایی که آنها میکردند مثال زمان پیامبر بر چپاول و پیشبرد مادیات.صرف زمینی از قدرت طلبی.مانع شد چون میدانست روح انسانی آدمها را نابود میکنند.و روح مادیت صرف را جایگزین.راهبانی که پادشاه روم را تحریک کردند راهبانی بودند که منافعشان به خطر افتاد.حواریون خوب بودند غیر یهودا که سکه پرست شد.مال مادی را خواست نه عزت نزد خدا.راهبان زورگو با قدرت نیروهای خبیث و باز هم در جهل نگاه داشتن مردم و ترساندن.و  درک معانی نکردن حرفهای عیسی آن پیامبر بزرگ و مهربان را سد راه خود دیدند.و میدیدند عیسی مرده زنده میکند و کارهای زیادی انجام میدهد اما تفکر جایش را زور گرفته بود.زیرا آن اصل مسائل را آورده بود اما خواسته های زمینی آنها را ناروا و زور میدانست.برای همین عیسی مصائبش فراوان شد.و مسخیت درونی بر برون آنها غلبه کرد.و بدی درون بر خوبی پیشه گرفت.زیرا آن روشنایی بخش آن زمان مهم را خاموش کردند.اما نه خاموشی مد نظر آنها بلکه خاموشی خود.در جهل.و این تا بدینجا بر آن زمان.

متن مذهبی-شماره-4

۱۵۰ بازديد

بسم الله الرحمن الرحیم

----------------

متن مذهبی

------------------

بر اساس علم انسان از ژن هایی بیشتر نسبت به موجودات دیگر هست.که در اول آفرینش آدم از گل یا لجن بدبویی خلق شد که بواسطه روح خدایی آن زنده شدن شد آدمی که اشرف مخلوقات هست.و انشعاب آن به نژادها و رنگها و زبان ها بود.و گسترش آدمی در زمین.پس سرشت آدمی از گل بدبویی هست که همانطور در هنگام خارج شدن روح به آن حالت در بدبویی تعفن قرار میگیرد.کلیت امر .حال اگر جنازه ای سالم بماندو.بوی نگیردو.اینها مسائل کلیتی نیست.بلکه رشد و کمال معنویو یک سری امورات کلی نیست.و در اینجا مسئله اول اینست که این جسم بدبو با چه واسطه ای روح در آن هست.روح یعنی آفرینش اصلی ما که همه ما بازگشتمان بسوی خداست.چگونه بازگشتی.ما یک آسمان دید داریم که نگاه میکنیم ابرو ماه و ستاره خورشید را در ظرف کوچک آن میبینیم.بواسطه فاصله ما از سطح زمین با آن.اما هفت آسمان فرای این آسمان هست.که عرش خداست.عرشی معنوی.و این کهکشانها و زمین هم عرش خداست منتها در حد زندگی مادی.نه معنوی.ساخته شده.زندگی مادی یعنی زندگی جسمانی.چون جسمانی هست.مادیست.اما این هبوط معنوی به مادی.بازگشتش دست خود انسانست که از زندگی مادی صرف مادیت برگردد.یا معنویت برگردد.یعنی کوله بارش چه باشد.چه از این زمین مادی برداشت کرده جز یک کفن.و اعمالش میشود گنج آن.گنج زمینی میشود قارون.که میرود به زمین.گنج معنوی میشود موسی .قدرت صرف مادی همراه ظلم میشود فرعون توکل بر خدا و همه چی را از آن خدا دانستن میشود موسی.بت پرستی میشود جهل مردم زمان پیامبر بت شکن میشود پیامبر میشود مثال ابراهیم.بت بدون روح سنگ تراشیده میشود جهل نگاه داشتن مردم.برای همین دلیل میشود اشرافیت در دانش حتی.ذهن بسته  میشود مایه زر اندوزی بت پرستان.بت تراشیده بدون هیچی میشود سنگ.سنگ میشود جهل.جهل میشود مایه تباهی.و پیامبر بزرگترین حرکت خداپرستی را آغاز کرد چرا؟چون در زمانه ای بود که بسیار اشرافیت.و جنسیت مدنظر بود.دختران زنده بگور میشدن.و پسران زنده نگاه داشته میشدند.برتری جهل بود.جهل مادی.صرف مادیت همراه با خباثت.ترور شخصیتی پیامبر به حدی بود که مردمی که در جهل نگاه داشته شده بودند بی احترامی و حرکات بدی را در تاریخ به ثبت رساندند.اما پیامبر با تحمل سختی ها و فشارهای مالی و شعیب ابیطالبو.تهمت های فراوان توانست رسالتی را پیش ببرد که خاتم انبیاء و خلیفته الله بشود بر رسالت بزرگش.در راه ضد بت پرستی.ضد اشرافیت.ضد مادیت صرف.اشرافیت طبقاتی در کسب علم در کسب امورات بر انسانها نه بواسطه عزت شرافت انسانی آنها.و زورگویان زمان پیامبر این را خوش نمیدانستند زیرا چپاول.غارت.نگاه داشتن مردم در جهل را مایه پیشرفت خود و غیر آن را مانع پیشرفت خود میدانستند.دیگر مسئله عبادت خدا نبود.دیگر مسئله راز و نیاز نبود.دیگر مسئله کسب دانش نبود بلکه کسب مال بر اساس بت پرستی بود.بت های خود ساخته ای که نمیتوانستند هیچ نیازی از بشریت را بر طرف کنند.بلکه آنها را به کام مرگ با جهل میبردند.و پیامبر رسالتی بزرگ را پیش برد.و نزول قرآن و وحی خدا بر پیامبر در آن زمان نسبت دادن آن به شعر گفتن جهل ولید بن مغیره بود که میگفت آیات شعرست خیر ساحرست خیر چه بود لرزه مینداخت بر ولید آن عظمت وحی خدا بود.پیامبر درگیر با اینگونه آدمها بود آدمهایی که میدانستندو انکار میکردند.حتی شق القمر را.چرا چون مقاصدشان که دنیوی صرف مادیات بود به خطر میفتاد.ابوجهل چرا با پیامبر دشمنی داشت از جهل خود .چرا فقر پیامبر و مجموعه کارهای پیامبر را به ریشخند میگرفتند چون میدانستند مجموعش شکست آنهاست.و شکست خوردند اما سختی زمان پیامبر اینگونه بود که در برابر آدم هایی بود که هیچ بویی از انسانیت نبرده بودند.بلکه اساتید ترور شخصیت.بودند.پس زرنگ بودند اما زرنگی آنها دنیوی بود.و لعن نفرین ها بر خود جای گذاشتند در تاریخ.زیرا میخواستند دین خدا را متوقف کنند زیرا میخواستند مردم را در جهل به کام مرگ بفرستند و پیامبر رسالتش بر این بود که مردم را خداپرست کند و دین خدا را جاری  و روشن کند در روح آنها تا جسمانیت مادی صرف آنها را نشکند.بلکه خدا پرست شوند.دین را درست بشناسند.و امام علی بن ابیطالب همراه بزرگی بود بر این سختی ها و رسالت پیامبر.زیرا میدانست آنها زورگو هستند.و امام که اعتقاد راسخ داشت و قدرتش در دفاع مثال زدنی نیست.بر کننده در خیبر.باعث ترس دشمن بود.و مایه افتخار مهربانی بر دوستان دین و دوستان پیامبرو خدا که اولین  هدف متعالی آنها همین بود خداشناسی را به مردم بشناسند تا تمام نسلها بر آن رهنمود یابند.و راهنمای این حرکت در راستای رضایت خدای متعالی بودند.